سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















ماجراهای یک خواهر و برادر

اولین تصادف من

 

        امروز که بادوچرخه      از مدرسه ، از کنار خیابون بر می گشتم یک پسر بچه      یک سنگ به طرفم پرت کرد که خورد به ساق پام

 

وبعد رفت تو رنگ منم کنترلم رو از دست دادم و افتادم .

 

         تا بلند شدم که دوچرخم رو بردارم از پشت یه ماشین پژو 405    زد بهم و دوباره پرت شدم رو اسفالت وماشین فرار کرد .  

 

الان هم ران پام ، کمرم ، زانوم ؛ فکم و ساق پام کبود شده و شدید درد می کنه . این قدر درد داشت و گریه کردم که نگو !

 

خودم را با یه بدبختی به خونه رسوندم .  ولی خدارا شکرکه درهمین حد بود وشکستنی نداشت  .

 

خدارا شکر


نوشته شده در دوشنبه 92/9/18ساعت 6:28 عصر توسط آرش و آتنا نظرات ( ) |


Design By : Pichak