ماجراهای یک خواهر و برادر

سال تحصیلی 91-92 هم تمام شد و از آن تنها چیزی که ماند خاطرات بود خاطرات . . . !

این هم اخرین خاطره ی سال 91 . (91/12/21)بود . زنگ تفریح بود ومن(آنتا)  تو حیاط مدرسه نشسته بودم که بچه ها شروع کردند برا خودشون بازی کردن   Name: Skippingrope - Category: Sports > Excercising   Name: Green circle - Category: Sports > Excercising   منم نشسته بودم وداشتم اونا را نگاه می کردم Name: Spyglass - Category: Sports > Pastime   . یکی از بچه ها  اومد وگفت: بیا با ما بازی کن . منم گفتم : نمیام . واون هی اصرار کرد که نه تو حتما " باید بیای بازی  .بعد من گفتم : چی بازی . گفت : بازی دختر شاه پریون  منم بخاطرحس کنجکاوی که بدونم چه بازیه رفتم. یکی از بچه های کلاس اولی که از من خیلی هیکلی تر بود دست منو گرفت . تا اونجای که میگه  :      ای پیشته پیشته               این دختره چه زشته           

بعد اومد طرف ما ومی خواست که از بین دستهای ما رد بشه چون ما دستامون رو محکم گرفته بودیم دستمون رو کشید بازنشد ؛ بعد یکدفعه محکم کشید چون ما دستمون رو شل کرده بودیم   به طرف هم کشیده شدیم و محکم خوردیم به هم ، منم شدم دختر شاه پریون . ! ! ! 

دختر شاه پریون!

منو بردند تو دفترمعلما ترسیده  بودند معلم ورزش  رو چشمم یخ گذاشت . یکی از معلما هم بخاطر این که منو ساکت کنه برام چای شیرین اورد. بعد زنگ زدند برای پدرم تا بیاد منو ببره خونه یا دکتر . یه چند هفته طول کشید تا خون مردگیش خوب بشه .البته درد شدیدی هم داشت و نمی تونستم چشمم رو باز کنم .

پدرو مادر دختره هم حتی یه سریا زنگ  به مدرسه نزدند که ببینند دخترشون چه دست گلی به آب داده ؟ 

این منم آرش  زنگ ورزش بود(91/12/20) ما داشتیم فوتبال می کردیم یه خطای شد داور پنالت گرفت Name: White flag - Category: Classic > Emotional   ومن قرار شد که پنالتی رو بزنم وقتی دور خیز کردم که شوت کنم   یکی از بچه های تیم رقیب پای خودش رو آورد جلو ی من ( یه تکل خطرناک) و منم بخاطر این که پام به اون نخوره مجبور شدم که پام رو با یه کم انحراف بزنم که این کار باعث شد بجای که بخوره به توپ ؛   Name: Big ball - Category: Sports > Balls    خورد توی گودالی که توی زمین بود  وتوپ کنارش کاشته شده بود ( زمین مدرسه ی ما ازاین گودالا زیاد داره ) . که البته بقیه ی ماجرا را خودتون می تونید حدس بزنید ؛ این هم نتیجه ی شوت ! ! !

   شوت آتشین

دکتر و عکس و یه چند هفته گچ و اتل واسه شکستگی سومین استخوان شست پام .


نوشته شده در یکشنبه 92/3/5ساعت 7:8 عصر توسط آرش و آتنا نظرات ( ) |


Design By : Pichak