ماجراهای یک خواهر و برادر
دیروز تو مدرسه یک اتفاق عجیب افتاد. گروه های، بزرگی از بچه ها درست شده بود. بعضی از گروه ها کلاسی بودند؛ بعضی های دیگه هم دسته های چند تایی خیلی بزرگ. ظاهر کار نشون می داد که خیلی ها از قبل آماده ی این کارشده بودند ولی بقیه ی بعدا جزو این دسته ها شده بودند.جریان این قدر جدی شده بود که کاری از دست شوراها و مبصرها ساخته نبود. حتی خیلی از شوراها و مبصرها هم جزو همین گروه ها شده بودند. توضیحات و عکس کُنار در میوه کنار خوراکی است، درخت کُنار بومی جنوب ایران است . برگهای کوبیده آن را «سدر» مینامند. این درخت در استانهای جنوبی کشور مانند استان فارس و استان هرمزگان و استان بوشهر و استان خوزستان و استان کرمان به خوبی رشد میکند.
جریان از این قرار بود که یک جنگ هسته ای (تمام عیار) راه افتاده بود. گروه ها به هم حمله می کردند و گروه بعدی رو می زدند یا این کلاس حمله می کرد کلاس بعدی رو می زد. این بزن بزن از زنگ تفریح اول شروع شده بود و تا زنگ تفریح اخر به اوج خودش رسید که با مداخله ی معلممون خاتمه پیدا کرد و مقصرهای اصلی دستگیر شدند و به دفتر فرستاده شدند. و بچه ها به خوبی و خوشی با همدیگه صلح کردند. این کار از یک شوخی ساده شروع شده بود و تا یک جنگ هسته ای تمام عیار واقعی ادامه پیدا کرده بود.
حالا حدس میزنید که همدیگر را با چی می زدند؟ درسته با هسته ی کُنار! بخاطر این معلممون اسم این جنگ رو جنگ هسته ای گذاشت!
کُنار یه میوه اس مثل عناب که هسته ی سفت وگردی داره اینم عکسش
Design By : Pichak |