ماجراهای یک خواهر و برادر
ما وقتی شنیدیم خورشید گرفتگی شده خیلی خوشحال شدیم و رفتیم با عینک های مخصوص خورشید رو نگاه کردیم. آتنا می گه: مثل یه سیبِ که فضاییا اونو گاز زدن. اینم عکسامون:
این اولین خورشید گرفتگی ایه که ما دیدیم، مامانمون توضیح داد که چون خورشید گرفتگی کامل نیست همه ی مراحل رو نداره یعنی بهش می گن خورشید گرفتگی ناقص.
وقتی فهمیدیم که خورشید کرفتگی کامل نیست خیلی ناراحت شدیم و رفتیم فیتیله رو نگاه کردیم، وقتی برنامه ی فیتیله تمام شد خورشید گرفتگی هم تمام شد.
تازه ما با تلسکوپمون با کمک پدرمون تونستیم از خورشید گرفتگی عکس بگیریم و همه ی مراحلش رو نگاه کنیم، اول که شروع شد پایینش دیده نمی شد؛ ولی آخرش که داشت تموم می شد سمت چپش بود.
Design By : Pichak |